ناتلی

معنی کلمه ناتلی در لغت نامه دهخدا

ناتلی. [ ت ِ ] ( اِخ ) محمدبن احمد ناتلی. محدث است. ( منتهی الارب ).
ناتلی. [ ت ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به ناتل از بلاد نواحی آمل طبرستان. ( الانساب سمعانی ).
ناتلی. [ ت ِ ] ( اِخ ) ابوعبدابراهیم بن حسین الناتلی از مشاهیر رجال قرن چهارم شاگرد ابوالفرج بن الطیب و استاد ابوعلی سینا بود که در منطق و ادبیات دست داشت... ناتلی کتابی در کمیت عمر طبیعی نیز نوشت. وی در اواخر قرن چهارم شهرت داشت و بعد از آن خبری از او در دست نیست. ( علوم عقلی در اسلام ص 206 ) . مردی حکیم بود و شیخ الرئیس ابوعلی سینا نزد او قواعد منطق را تلمذ کرد. صاحب تتمه صوان الحکمة از قول ابن سینا آرد: ازاو قوانین منطق را فرا گرفتم و به مسائل و غوامضی برخوردم که ناتلی را به تعجب افکند. ( تتمه صوان الحکمه ص 22 ) . و نیز مؤلف همین کتاب آرد: از ناتلی رساله لطیفی دیدم در «وجود و شرح اسمه » و این رساله میرساند که وی در این فن متبحر بوده و بغایت قصوای علم الهیات رسیده بوده است و نیز رساله دیگری از او دیدم در «علم اکسیر» که ابوعلی جز در کتاب مقتضیات سبعه از آن نامی نبرده است. ( تتمه صوان الحکمه ص 22 ) .

معنی کلمه ناتلی در فرهنگ فارسی

شهرت ابوعبدالله ابراهیم بن حسین الناتلی از مشاهیر رجال قرن چهارم هجری قمری. وی شاگرد ابوالفرج بن الطیب و استاد ابوعلی سینا بود و در منطق و ادبیات دست داشت .
منسوب است به ناتل از بلاد نواحی آمل طبرستان .

جملاتی از کاربرد کلمه ناتلی

حسین بن ابراهیم حسن بن خورشید طبری ناتلی در حدود ۹۹۰–۹۹۱ میلادی برآمد. او مترجم آثار یونانی به عربی بود. در ۹۹۰–۹۹۱ میلادی ترجمهٴ اصلاح شده‌ای از کتاب دیوسکوریدس را به امیر ابوعلی سَمْجوری اهدا کرد.