معنی کلمه میلامیل در لغت نامه دهخدا
بید را سایه ای است میلامیل
جوی را دیده ای است مالامال.ابوالفرج رونی.|| قدم به قدم و پی در پی و پیوسته و علی التوالی. ( ناظم الاطباء ). پی در پی و متواتر. ( برهان ). || همه و همگی و جمیع. ( ناظم الاطباء ). همه و جمیع. ( برهان ). || درهم آمیخته و ممزوج. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ).