میداندار. [ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) میدان دارنده.آنکه استیلا بر میدان دارد. کنایه از سوار و مرد جنگ آزموده و دلیر که یکه تاز میدان باشد. || در زورخانه ، پهلوان پیش کسوت یا زورمندتر و هنرمندتر که حرکات کشتی گیران به اشاره او و به تبع او باشد.
معنی کلمه میدان دار در فرهنگ عمید
کسی که یک تنه در میدان تاخت وتاز کند.
جملاتی از کاربرد کلمه میدان دار
لشکر آرایان میدان دار دین احمدی خیمه بر لشکر گه انا فتحنا می زنند