موش خرما

معنی کلمه موش خرما در لغت نامه دهخدا

موش خرما. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) جانوری است معروف که به هندی گلهری گویند. ( از آنندراج )( از غیاث ). پستانداری است کوچک از راسته جوندگان ودانه خواران که جثه اش به اندازه یک سنجاب است. این جانور نسبتاً فربه و دارای دمی کوتاه و پرمو و رنگ قهوه ای است ، اما زیر شکمش روشن تر است. در حدود چهل نوع از آن شناخته شده. گوشتش مطبوع و پوستش برای لباس مناسب است از این رو بسیار شکارش می کنند :
موش خرما به دل جمع نتازد بر نخل
گر ببیند ز پس هر طرفش کرده کمین.ملاطغرا ( از آنندراج ).مارمت . پستانداری است از راسته گوشتخواران و از تیره زبادها که کف رو است و جزء گوشتخواران پست اولیه محسوب شود. قدش متوسط و خود مخصوص افریقا و هندوستان است و زود اهلی می شود و برای صید ماران به کار می رود از این رو مارگیران غالباً یکی دو تا از این حیوان را نگهداری می کنند. دمش پرمو و رنگ بدنش خرمایی است. این حیوان از همه پستانداران و حیوانات کوچک تغذیه می کند. موش خرما بر خلاف شهرت نسبت به سم مارمصونیتی ندارد و توفیق او در شکار مارهای سمی بخصوص مار کبرا به سبب سرعت جست و خیز حیوان و فرار بموقعاو از حملات مار و غافلگیر کردن مار می باشد. چون شبیه راسو است آن را برخی با راسو اشتباه می کنند، ولی آن غیر از راسو است. ( یادداشت مؤلف ). ابن عرس. || راسو. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به راسو شود. || به نوشته برخی فرهنگها سنجاب است. رجوع به سنجاب شود.

معنی کلمه موش خرما در فرهنگ عمید

پستاندار کوچک و جونده با گوش های گرد و رنگ خرمایی.

معنی کلمه موش خرما در فرهنگ فارسی

جانوری است معروف که به هندی گلهری گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه موش خرما

گراز و موش خرما و سنجاب و روباه از پستانداران غالب منطقه شمرده می‌شوند. خزندگان غالب نیز مارهای سمی می‌باشند. پرندگانی همانند کبک و تیهو و بلدرچین و شانه بسر در لابلای درختان و بوته‌ها به فراوانی دیده می‌شوند.
گراز، موش خرما و سنجاب و روباه از پستانداران غالب منطقه شمرده می‌شوند. خزندگان غالب نیز مار‌های سمی می‌باشند.نام مارهای سمی منطقه افعی گرزه و افعی قفقازی و افعی زنجانی و افعی البرزی می‌باشد پرندگانی همانند کبک، قمری، تیهو، بلدرچین و هدهد (شانه به‌سر) در لابلای درختان و بوته‌ها به فراوانی دیده می‌شوند.