لاحقی

معنی کلمه لاحقی در لغت نامه دهخدا

لاحقی. [ ح ِ قی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به لاحق.
لاحقی. [ ح ِقی ی ] ( اِخ ) ( الَ... ) رجوع به ابان بن اللاحق شود.

معنی کلمه لاحقی در فرهنگ فارسی

منسوب به لاحق

جملاتی از کاربرد کلمه لاحقی

۱- ترجمهٔ ابان بن عبدالحمید لاحقی از پهلوی به عربی: بر طبق منابع رجالی و کتاب‌شناختی و تاریخی -از جمله الفهرست ابن ندیم- اولین کسی که داستان بوداسف و بلوهر را به عربی برگرداند، آبان لاحقی (متوفی ۲۰۰ه‍.ق) متهم به شعوبی‌گری است که این داستان را به خواهش یحیی بن خالد برمکی در قرن دوم هجری از پهلوی به عربی ترجمه کرد. متأسفانه این منظومه امروزه در دست نیست و نسخه‌ای از آن باقی نمانده‌است.