مهمانخانه دار

معنی کلمه مهمانخانه دار در لغت نامه دهخدا

مهمانخانه دار. [ م ِ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) دارنده و مالک مهمانخانه. || مدیر مهمانخانه.

معنی کلمه مهمانخانه دار در فرهنگ فارسی

دارنده و مالک مهمانخانه یا مدیر مهمانخانه .

معنی کلمه مهمانخانه دار در فرهنگستان زبان و ادب

{hotelier} [گردشگری و جهانگردی] صاحب مهمان خانه/ هتل یا کسی که آن را اداره کند متـ . هتل دار

جملاتی از کاربرد کلمه مهمانخانه دار

داستان در ۱۸۱۵ در دینی-له-بن آغاز می‌شود، جایی که ژان والژان به عنوان یک روستایی پس از نوزده سال حبس - پنج سال برای دزدیدن نان برای سیر کردن خواهر و خانواده او و چهارده سال به خاطر فرارهای متعدد او- از زندان آزاد شده‌است. او توسط مهمانخانه دار پس رانده می‌شود زیرا گذرنامه او زردرنگ است و نشان می‌دهد که پیش از این جبرکار بوده‌است. او با عصبانیت در خیابان می‌خوابد.
چند سال پیش از آن دختری به نام فانتین عاشق پسری به نام فلیکس تولومیه‌س می‌شود. لیستولیه، فاموی و بلاشوول از دوستان فلیکس بودند که هر کدام با دوستان فانتین یعنی دالیا، زفین و فاووریت رابطه داشتند. مردان زنان را ترک و به رابطه‌های خود به چشم سرگرمی جوانی نگاه کردند. فانتین نیاز به منبعی برای زندگی خود و دختر فلیکس، کوزت داشت. هنگامی که فانتین به مونفرمی رسید کوزت را تحت مراقبت مهمانخانه دار خودخواه و همسر بدجنس او، مادام و موسیو تناردیه گذاشت.