مه گرفت

معنی کلمه مه گرفت در فرهنگستان زبان و ادب

[نجوم] ← خسوف

جملاتی از کاربرد کلمه مه گرفت

نوبتم گر رب و سلطان می‌زنند مه گرفت و خلق پنگان می‌زنند
چو از گفتن فراغت یافت شاپور دمش در مه گرفت و حیله در حور
کنون نگاه کنم سوی مه که مه بگرفت چو مه گرفت بدو بیشتر کنند نگاه
دلیل قدرتش این بس بود، که افسر نور ز مه گرفت و به خورشید داد، و آسان داد