معنی کلمه منکدر در لغت نامه دهخدا
چون شنیدند آن وعید منکدر
چشم بنهادند آن را منتظر.مولوی.|| شتافته. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نیک دونده. ( آنندراج ). نیک دویده. ( ناظم الاطباء ). || فرورفته شونده و فرودآینده.( آنندراج ). فروریخته و فرودآمده. ( ناظم الاطباء ). || ستاره فرودآینده از هوا. ( آنندراج ). ستاره فرودآمده. ( ناظم الاطباء ).