منضبط

معنی کلمه منضبط در لغت نامه دهخدا

منضبط. [ م ُ ض َ ب ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی است از انضباط. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دارای انضباط.

معنی کلمه منضبط در فرهنگ فارسی

نعت فاعلی است از انضباط .

معنی کلمه منضبط در فرهنگستان زبان و ادب

{disciplined} [علوم نظامی] ویژگی فردی که دارای انضباط است متـ . باانضباط

جملاتی از کاربرد کلمه منضبط

یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های داستان‌های عشیری که در چندین اثر او حاضر است، شخصیتی به نام «سروان رامین» است. این قهرمان یک ایرانی منضبط و دقیق است که هوش و قدرت بدنی و زیبایی چهره در حل معماها کمکش می‌کند. رامین از سوی ایران برای همکاری با پلیس بین‌الملل معرفی شده‌است؛ با این حال، ویژگی‌های این کارآگاه با واقعیت پلیس بین‌المللی تطبیق ندارد. این شخصیت در دوره‌ای چنان شهرتی پیدا می‌کند که فردی برای ازدواج با او طی نامه‌ای اعلام آمادگی کرده و دیگری از گمرک خراسان به تهران می‌آید تا وی را از نزدیک ببیند و عشیری مجبور می‌شود سفر به اروپا را بهانه ممکن نبودن این دیدار کند.
«توانایی گفتن تقریباً به طور غریزی که چه کسی یک تصویر را نقاشی کرده‌ است … به عنوان خبره تعریف می‌شود». خبره‌ها آثار هنری را بر اساس تجربۀ خود از سبک و تکنیک هنرمندان ارزیابی می‌کنند. قضاوت از طریق شهود ضروری است، اما باید مبتنی بر درک کامل خود اثر باشد. بر اساس شواهد تجربی، اصلاح ادراک در مورد تکنیک و فرم، و یک روش منضبط تجزیه و تحلیل، مسئولیت خبره انتساب مؤلف، تأیید اعتبار و ارزیابی کیفیت است. این یافته‌ها برای ارزش‌گذاری آثار بسیار مهم هستند و می‌توانند در فهرستی از آثار یک هنرمند یا یک مکتب جمع‌آوری و سازماندهی شوند.
جان براون به خانواده‌ای مومن و دارای دیدگاه‌های کاملاً منضبط و منطقی علیه برده‌داری تعلق داشت. او دو بار ازدواج کرده بود و بیست فرزند داشت.
رابینسون در سیسیرو، ایلینوی، به عنوان سومین فرزند از پنج فرزند یک پدر الکلی و یک مادر منضبط متولد شد. : 4  او در سال ۱۹۵۷ عضو گروه پیشاهنگی عقاب‌ها بود و گفته می‌شود با گروهی از پیشاهنگ‌ها که در مقابل ملکه الیزابت دوم اجرا داشتند، به لندن سفر کرد. در هماهن سال در مدرسه کیگلی در شیکاگو ثبت نام کرد، یک مدرسه خصوصی پسرانه برای تربیت کشیش، که البته بعد از یک سال به خاطر مسائل انضباطی بیرون شد.
در اولین بیانیه راهبردی این حزب که در شهریور ۹۳ منتشر شد برخی از مواضع مؤسسان این حزب تشریح شد. در این بیانیه بر روی بهره‌گیری از فرصت‌ها برای سیاست‌ورزی، لزوم گفتگو و تعامل با گروه‌های سیاسی مختلف، اهمیت صندوق رأی و شرکت در انتخابات، دموکراسی سازگار با دین، امید به آینده، استفاده از تجربه گذشته اصلاحات، فعالیت آزادانه سیاسی و کار تشکیلاتی منضبط تأکید شده‌است.
اولین مسابقه بین آلمان شرقی و غربی در سال ۱۹۶۰ در مرحله انتخابی المپیک تابستانی انجام شد. علی‌رغم عدم محبوبیت بسکتبال در آلمان شرقی، تیم بسکتبال آلمان غربی تا سال ۱۹۷۳ طول کشید تا اولین پیروزی خود را برابر آلمان شرقی که به سبک بازی‌های منضبط به نمایش می‌گذاشتند بدست آورد.
قبل از کنگره دوم حزب در سال ۱۹۰۳، یک روشنفکر جوان به نام ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (که بیشتر با نام مستعار خود ولادیمیر لنین شناخته می‌شود) به حزب پیوست. در سال ۱۹۰۲، او چه باید کرد؟ را منتشر کرد و دیدگاه خود را در مورد وظیفه و روش مناسب حزب، یعنی تبدیل شدن به «پیشاهنگ پرولتاریا»، را بیان کرد. او طرفدار یک حزب منضبط و متمرکز متشکل از فعالان متعهد بود و در نظریات خود مبارزه زیرزمینی برای آزادی سیاسی را با مبارزه طبقاتی پرولتاریا در هم آمیخت.
احزاب هنگامی منضبط هستند که نماینده در پارلمان طبق نظر حزب رای دهد و تصمیم بگیرد؛ لذا نمی‌تواند طبق نظرات شخصی خود عمل کند. مانند احزاب اسکاندیناوی و بریتانیایی.
این مرحله با دخالت پادشاه سوئد، گوستاوآدولف در سال ۱۶۳۰ آغاز شد. وی که قبل از آغاز جنگ توانسته بود قدرت سوئد را احیا کند و آن را به نیروی بزرگ در بالتیک بدل کند؛ در همین حین، آلمان محل درگیری بین دو اتحادیه بود. فرانسه که از یکپارچگی قدرت هابسبورگ برآشفته بود، به گوستاو پادشاه و فرمانده نیروهای سوئدی کمک مالی کرد و گوستاو نیز ارتش کاملاً مجهز و منضبط خود را به شمال آلمان آورد. گوستاو مایل نبود تا خاندان هابسبورگی را در شمال آلمان ملاقات کند زیرا دریای بالتیک را به صورت دریاچه سوئد می‌خواست؛ در عین حال گوستاوآدولف به کیش لوتری پایبند بود و احساس وظیفه می‌کرد تا به هم‌کیشان خود در آلمان کند.