منشیانه

معنی کلمه منشیانه در لغت نامه دهخدا

منشیانه. [ م ُ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به انشا و بلاغت و هر آنچه به طور انشا نوشته باشند. ( ناظم الاطباء ). به سیاق منشیان. به سبک منشیان. رجوع به منشی شود.

معنی کلمه منشیانه در فرهنگ عمید

به سبک و روش منشیان، مانند منشیان.

معنی کلمه منشیانه در فرهنگ فارسی

( صفت ) بسبک منشیان و دبیران

جملاتی از کاربرد کلمه منشیانه

اقوام مغول مردمانی به‌دور از فرهنگ، ادب، هنر و دنیای متمدّن بودند و به آداب و رسوم درباری آشنایی نداشتند. پس از سیطره آنان، آداب و رسوم ایرانی منسوخ و قوانین و قواعد آن‌ها جایگزین گشت. با تغییر آداب و رسوم و دور شدن از فضای ادبی و هنری، تأثیراتی نیز بر روی نظم و نثر فارسی به‌میان آمد. مغولان جز خطّ اویغوری نمی‌دانستند و به زبان فارسی تسلّط نیافته، همین‌طور ادب منشیانه را نیاموخته و با روش متکلّفانه، مصنوع و نثر فضلا و عالمان بیگانه بودند. با این‌که مغولان دست به ویرانی سرزمین ایران زدند، اما بعدها توسّط علما و دانشمندان ایرانی تغییر خلق و خو داده، تا جایی‌که خود حامی شعرا و فضلا و بانی بسیاری از آثار مهم گشتند.
به باور فرج سرکوهی، نویسنده و منتقد ادبی، نثر فارسی سید روح‌الله خمینی، برخلاف نثر عربی او، نثری است «نازل» و نزدیک به «نثر منشیانه دوران انحطاط نثر فارسی در دوران صفوی و قاجاری».
در تاریخ فرشته با دو گونه نثر، یکی منشیانه خاصه در مقدمه و دیگری ساده و روان در متن، اطلاعات ذی‌قیمتی دربارهٔ وقایع تاریخ حکومت مسلمانان هند و ارباب فضل و ادب ذکر شده‌است. مؤلف خود شاهد بسیاری از حوادث بوده و به همین جهت این کتاب اثری مرجع محسوب می‌شود.