مقدرات

معنی کلمه مقدرات در لغت نامه دهخدا

مقدرات. [ م ُ ق َدْ دَ ] ( ع اِ ) سرنوشتها و تقدیرات و قسمتها و نصیبها. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مقدرات در فرهنگ عمید

سرنوشت ها، نصیب ها، قسمت ها.

معنی کلمه مقدرات در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مقدره ( مقدر ) سرنوشتها

جملاتی از کاربرد کلمه مقدرات

تیگران سفیران رومی را در شهر ثروتمند انطاکیه پایتخت امپراتوری سابق سلوکیان به حضور پذیرفت، تیگران حاضر نشد اصول و مقررات مهمان نوازی را زیر پا بگذارد و به سفیران رومی پاسخ داد که اخلاقاً برایش مقدور نیست مهرداد را به آنان تسلیم کند. در عین حال علاقه‌مند است با دولت رم در صلح بسر ببرد و منافع رم با منافع ارمنستان بزرگ هیچگونه تعارضی ندارد، زیرا او هیچگونه نظر طمعی نه به آسیای صغیر دارد و نه به کشور پنتوس. دیگر از آن لحظه به بعد، جنگ بین ارمنستان و رم اجتناب ناپذیر می‌رسید و شاید هم یکی از مقدرات تاریخ بود.
تا آن هنگام که رسوم و قوانین موجب یک عذاب اجتماعی باشند، که تصنعأ دوزخ‌هایی در قلب تمدن پدیدآورد و مقدرات الهی را با نحوست بشری مکدّر سازد و تا آن هنگام که سه مشکل بزرگ قرن؛ ذلّت مرد در اثر تنگدستی، سقوط زن در اثر گرسنگی و پریشان حالی کودک در اثر نادانی لاینحل بماند و تا آن هنگام که در برخی از نقاط جهان اختناق اجتماعی ممکن باشد و به عبارت دیگر و از دیدگاهی وسیع‌تر تا آن هنگام که فقر و جهل در روی زمین موجود باشد، کتابهایی از این دست سودمند خواهد بود.
شورای ملی مقاومت ایران اعلام کرد تخریب این گورستان همچون تخریب گورستان قتل‌عام شدگان در اهواز، «به دنبال بالا گرفتن جنبش دادخواهی شهیدان در داخل ایران و در سطح بین‌المللی» توسط مقامات جمهوری اسلامی ایران صورت می‌گیرد تا آثار قتل‌عام در شهرهای مختلف کشور را از بین ببرند. نکته قابل توجه این که مقدرات شهر مشهد و محل این گورستان، در دست ابراهیم رییسی کاندیدای ریاست جمهوری و عضو فعال کمیته چهار نفره اجرای فرمان قتل‌عام زندانیان مجاهد در سال ۱۳۶۷و نیز پدر همسر او احمد علم الهدی نماینده خامنه‌ای در مشهد است.
چنان‌که در موارد بالا گفته شد، عملکرد آدمی، زمینه بداء و تغییر مقدرات الهی است؛ چنان‌که تسلیم شدن ابراهیم و اسماعیل در برابر فرمان الهی و اجرای آن، زمینه بروز بدا برای آن‌ها بود؛ ایمان آوردن قوم یونس، زمینه‌ای برای رفع عذاب موعود از آن‌ها بود؛ و فسق بنی اسرائیل، زمینه به وجودآمدن بداء در وارد شدن به سرزمین مقدس شد.
آنانکه کنند با دو صد طنازی دایم به مقدرات ایران بازی
ابوبکر وراق - قدس سره - گفته است: اگر طمع را پرسند که پدرت کیست؟ گوید: شک در مقدرات کردگاری، و اگر گویند: پیشه تو چیست؟ گوید: اکتساب مذلت و خواری، و اگر گویند: غایت تو چیست؟ گوید: به محنت حرمان گرفتاری.
مردم می‌گویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم می‌گویند این پولهایی را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بی سواد این مملکت فقیر و بدبخت می‌گیرد به چه مصرفی می‌رساند… مردم می‌گویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نا مشروع می‌کند. چرا خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلی جنایتکار و آدم‌کش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را می‌دهد.
بَداء به معنای تغییر مقدّرات غیرحتمی از سوی خداوند بر اساس افعال اختیاری انسان، و پاره‌ای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است. بر اساس وعده‌های خداوند، به جای برخی از مقدرات غیر حتمی الهی، به جهت اختیار و عملکرد انسان نظیر صدقه، صله رحم، نیکی به پدر و مادر و قدردانی از آنان یا ترک این‌گونه امور، سرنوشت بهتر یا بدتری برای وی رقم می‌خورد.
و همچنین کفارت سوگند و کفارت ظهار و مانند آن، جز باهل اسلام و توحید صرف نکند، از بهر آنک حقوق اللَّه است، و مقدرات شرعی جز باهل شرع و ارباب توحید نه روا باشد که صرف کنند.
بِدا یا بداء در لغت به معنای ظاهر شدن است، و در اصطلاح به معنای تغییر مقدرات از سوی خداوند بر اساس پاره‌ای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه‌است. در واقع، عبارت است از آشکار شدن امری از ناحیه خداوند برخلاف آنچه ظاهر بوده‌است که در واقع اولی را محو و دومی را اثبات کرده و خدا به هر دو حادثه آگاه است. گفتنی است که بدا درباره خدا دگرگون شدن تصمیم و اراده نیست، بلکه این لفظ همانند غضب و رضا در حق خدا استعمال مجازی دارد و «بَدا للّه» بدین معناست که از جانب خدا ظاهر شد.