مصیبت زده

معنی کلمه مصیبت زده در لغت نامه دهخدا

مصیبت زده. [ م ُ ب َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ماتم زده. ( ناظم الاطباء ). ماتمی. سوکوار. عزادار. مصیبت دیده. ( یادداشت مؤلف ): تضجیع؛ مصیبت زده ساختن.( منتهی الارب ). || بدبخت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مصیبت زده در فرهنگ عمید

ماتم زده، در رنج و بلاافتاده، بدبخت، بیچاره.

معنی کلمه مصیبت زده در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - در رنج و بلا افتاده ۲- ماتم زده ( بسبب فوت خویشاوند یا دوستی صمیم ) . ۳- بدبخت .
ماتم زده ماتمی

جملاتی از کاربرد کلمه مصیبت زده

کز ماریه ما خیل مصیبت زده تا شام از سینه شوریده خروش فلک انجام
چون آه مصیبت زده آرام ندارم دست که خدایا سر این سلسله دارد
صد بار بهار آمد و یکبار ندیدند مرغان مصیبت زده بشکفتن ما را
ممتاز بود ناله‌ام از ناله‌ی عشّاق چون آه مصیبت زده در حلقه‌ی ماتم