جملاتی از کاربرد کلمه مشکل گشایی
(صامتا) با هیچکس خوبان ندارند الفتی یا بکار ما در مشکل گشایی بستهاند
هر که دارد ناخن مشکل گشایی چون نسیم در گلستان غنچه دلتنگ پیدا می کند
ما و تو در حقیقت، چون آتش و سپندیم ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما
در این غم به وی کار گردیده مشکل به غیر از تو مشکل گشایی ندارد
کند شیر ژیان مشکل گشایی به پنجه بخشد از بندش رهایی
با همه مشکل گشایی خاک باشد رزق من بر سر ره چون کلید اهل فال افتادهام
چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست همچو اشکم عقده مشکل گشایی برنخاست
ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بردن به هر دلبستگی مشکل گشایی می توان بردن
با همه مشکل گشایی خاک باشد رزق من بر سر ره چون کلید اهل فال افتاده ام
عقده چون غنچه در هر دل که باشد وا کنم چون نسیمم ناخن مشکل گشایی ده مرا