مسیحایی

معنی کلمه مسیحایی در فرهنگ عمید

۱. مربوط به مسیح.
۲. [مجاز] پاک.

جملاتی از کاربرد کلمه مسیحایی

بعضی خاخام‌های دیگر نظیر یوشع حنانیه اعتقاد داشتند که در بین جنتیل‌ها نیز افراد صالح یافت می‌شود که در دنیای بعد از این نقش دارند. او اعتقاد داشته‌است که در زمان مسیحایی تمامی جنتیل‌ها نیز موحد خواهند شد.
در احیای سخن می کرد انفاسم مسیحایی اگر درد سخن می داشت صائب کارفرمایم
ارومیه از گذشته‌های دور دارای شماری از کلیمیان بوده‌است. از سموأل بن یحیی مغربی نقل است که داود الراعی در سدهٔ ۱۲ میلادی در ارومیه برای حکومت مسیحایی خود پیروانی پیدا کرد. سیاحانی چون دیوید دبیت هیلل که از آذربایجان دیدن کردند، رنج و عذاب یهودیان ارومیه تحت حکمرانی قاجار را بیان کرده‌اند.
گفته میشود وی از اولین علمای شیخیه است که ادعاهای مسیحایی علی محمد باب را رد کرد و با آن مبارزه کرد. او دهها کتاب ضد بابی نوشت که یکی از آنها رساله ازهاق الباطل فی رد البابیه (درهم شکستن باطل در رد بابیه) است.
جشن‌ها نیز به نوبه خود دارای بخش‌های زیر هستند:(جشن‌های مسیحایی که ویژه رویدادهای زندگی عیسی مسیح است، جشن‌های مریم خدازای مقدس، جشن‌های کلیسایی و جشن‌های ملی و دینی). جشن‌های کلیسای ارمنی مانند:ناخادُناک به معنی پیش جشن، ناواگاتیک، جراگالویتس به معنی چراغ افروزی، سورب دزنوند به معنی جشن میلاد مسیح، جرااُرهْنِک به معنی تبرک آب، مِرِلوتس به معنی یادبود مردگان، مِتس باس به معنی روزه بزرگ، میجینک به معنی میانگان، تساقکازارد (دزاقکازارد) به معنی گل‌آرایی، زادیک، هامبارتسوم به معنی عروج و خاقوق اورهنک به معنی تبرک انگور را نام برد.
ریشه های تایید در کلیسای عهد جدید یافت می شود. در انجیل یوحنا 14، مسیح از آمدن روح القدس بر رسولان صحبت می کند (یوحنا 14: 15-26). بعداً، پس از رستاخیز، عیسی بر آنها دمید و روح القدس را دریافت کردند (یوحنا 20:22)، فرآیندی که در روز پنطیکاست تکمیل شد (اعمال رسولان 2:1-4). آن ریزش روح در پنطیکاستی، نشانه عصر مسیحایی بود که توسط انبیا پیشگویی شده بود (حزقی 36: 25-27؛ یوئیل 3: 1-2). ورود آن توسط پیتر رسول اعلام شد. رسولان پر از روح القدس شروع به اعلام "اعمال قدر خدا" کردند (اعمال رسولان 2: 11؛ رجوع کنید به 2: 17-18). پس از این مرحله، عهد جدید حواریون را ثبت می کند که روح القدس را از طریق دست گذاشتن به دیگران عطا می کنند.
گردید حزین ، از نفست، زنده جهانی باشد دم پاک تو، مسیحایی اگر هست
هر نفس داغ دگر در جگرم زنده کند از که آموخته هجر تو مسیحایی را
مندیش از آن بت مسیحایی تا دل نشود سقیم و سودایی
از لب لعل مسیحا معجزت، کو نشئة‌یی تا به بیماران بیدردی مسیحایی کنم
گفتم که منم ای جان در پرده مسیحایی صد قوم دگر دیدم سرگشته بسان من
لعل او دارد مسیحایی نهان در زیر لب ای دل من مرده وای چشم او بیمار باش ‏
پری رویی که من دیدم همه خلقند مفتونش مسیحایی که من دارم همه شهرند بیمارش
به زبان معجز مسیحایی به دهان خاتم سلیمانی
لب او را همین خط نیست منشور مسیحایی چنین صد معجز آن سحرآفرین در آستین دارد