مسلک اهل حق

معنی کلمه مسلک اهل حق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اهل حق نام فرقه ایست که در قرن هفتم در منطقه کردنشین غرب ایران شکل گرفت. اهل حق به معنای یاران حق که در کل به پیروان و یاران سلطان اسحاق اطلاق می شود.
نام فرقه ای است که در قرن هفتم هجری در منطقه کردنشین غرب ایران مجاور کشور عراق شکل گرفت. «اهل حق» و «یارسان» دو نام مشهور برای این فرقه است، ولی با الفاظ دیگری نیز همچون طایفه سان، طایفه، یارستان، علی اللهی، درویش گورانی آیین حق، آیین حقیقت و دین حقیقت از این فرقه یاد می شود. یارسان بنا به قولی مخفف یارستان و به معنای یاران حق است.
و به قولی دیگر مرکب از دو کلمه یار (به معنای دوست و صحابه) و سان (به معنای شاه و سلطان) است که روی هم به معنای پیروان و یاران سلطان اسحاق می باشد.
جایگاه اهل حق در میان فرقه ها
نامی از این فرقه به طور خاص در کتب معروف فرقه شناسی و ادیان به میان نیامده است و از آن جا که تا این اواخر اهل فرقه، عقاید خود را سرّ مگو دانسته و از افشای آن خودداری می کردند، اطلاعات مستند و جامعی از عقاید و آداب آنها در دست نبود. به سبب عدم تدوین و طبع و نشر منابع اصلی فرقه و اختلاف نسخه های خطی، حتی اکثر جماعت اهل حق هم از مبانی آیین خود بی اطلاع بوده و بین خاندان های مختلف اهل حق نسبت به برخی اعتقادات و آداب و مناسک اختلاف هست.
خاستگاه اهل حق و مؤسس آن
خاستگاه مسلک اهل حق، منطقه کردستان است، مؤسّس فرقه یعنی سلطان اسحاق از منطقه کردستان عراق می باشد که به منطقه کردنشین ایران مهاجرت کرده و در همان جا از دنیا می رود. سایر پیشوایان فرقه عموماً از اهالی غرب ایران، و اسامی آنها نیز کردی، گورانی و یا لری است، شش تن از هفتن یعنی غیر از علی (علیه السلام) که به زعم آنها خدا در آنها حلول کرده، همگی از اهالی کردستان و لرستان می باشند، کتب مذهبی ( " کلام ها " و " دفاتر " ) فرقه و اصطلاحات مذهبی آنها به زبان کردی اورامانی و گورانی و لکی است و در بعضی متون مقدس آنها از مسلک اهل حق به آیین کردان تعبیر شده است.
گستره جغرافیایی پیروان اهل حق
...

جملاتی از کاربرد کلمه مسلک اهل حق

مینورسکی مسلک اهل حق را مشتق شده از مذهب شیعه می‌داند که سرانجام منجر به تشکیل یک سیستم مذهبی مجزا شده و در اساس آن افراط‌گرایی شیعه قابل مشاهده‌است.
نورعلی الهی (پسر مکری) در کتاب برهان‌الحق، مسلک اهل حق را وابسته به مذهب شیعه اثنی عشری جعفری می‌داند.
صفی‌زاده در این باره در دانشنامه نام‌آوران یارسان می‌نویسد: بنا به نامه سرانجام، این مسلک از روز ازل پی‌ریزی شده‌است. ولی از اسناد خطی چنین برداشت می‌شود که این مسلک در قرن دوم هجری توسط بهلول ماهی و یارانش با استفاده از عقاید و ذخایر معنوی ایران مانند؛ آیین زردشتی و مانوی و بهره‌گیری از دین اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقه‌های غالی پس از اسلام پی‌ریزی شده‌است؛ ولی صفی‌زاده خود معتقد است پیدایش مسلک اهل حق نوعی ایستادگی در برابر اعراب مسلمان بوده‌است.
مکری، مسلک اهل حق را یکی از رشته‌های انشعابی مذهب شیعه می‌داند. او معتقد است این مسلک، مجموعه‌ای است از عقاید و آرای خاصی که از دوران گذشته وجود داشته و بعدها با ذخائر معنوی اسلام و اساطیر ایران قدیم و افکار غالیان-که در مناطق غرب ایران پراکنده بوده‌اند-در هم آمیخته شده و در تعامل یا تقابل با رخدادها، در زمان‌های مختلف، شکل‌های گوناگونی به خود گرفته‌است. بنا به ادعای وی این طریقه دنبالهٔ نوعی احساس دینی است که سینه به سینه از سلف به خلف رسیده‌است.
بخشی از سکنه این شهرستان پیرو مسلک اهل حق می‌باشند و حداقل ۲۳ روستا از حومه آن نیز همین مسلک را دارند. از روستاهای معروف: پس پس رشید عباس دول الیاس، جلالوند سفلی، بَلَوان و روستاهای قَرَه بُلاغ و روستاهای تابع دهستان بزمیرآباد را می‌توان نام برد. روستاهای حومه شهر در شعاع مساحت ده کیلومتری شهر قرار دارند ولی روستاهای دهستان بزمیر آباد (پشت تنگ) بیش از چهل کیلومتر از شهر فاصله دارند.
به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، گروهی دیگر خود را تابع مذهب شیعه اثنی عشری جعفری می‌دانند و معتقدند آئین حقیقت، دین نیست و مسلک اهل حق تابع مذهب اثنی عشری جعفری است.
خواجه‌الدین ریشهٔ مسلک اهل حق را نامشخص دانسته و می‌نویسد: در کتب قدیمه مربوط به ادیان، مانند الفرق بین الفرق و ملل و نحل شهرستانی که از آثار قرن پنجم و ششم می‌باشند، نامی از این فرقه برده نشده‌است. همچنین پیروان این فرقه سعی می‌کردند اسرار خود را فاش نکنند و این امر سبب گردیده کسی از تاریخ پیدایش مرام اهل حق اطلاعی نداشته باشد. او معتقد است برخی از اعتقادات پیروان اهل حق که پایه و اساس مرام اهل حق را تشکیل می‌دهند، از نظر اسلام مطرود است و معتقد بودن به این گونه عقاید سبب جدایی مسلک اهل حق از اسلام گردیده‌است. او در ادامه می‌گوید: ولی پیروان اهل حق پیدایش مسلک خود را از عالم الست می‌دانند.
شاهنامه حقیقت، شامل تاریخ روحانی انسان از دوران پیش از خلقت عالم تا روزگار شخص مصنف است. در این کتاب حاج نعمت‌الله به کاوش در اسطوره‌های مسلک اهل حق می‌پردازد و تاریخ منظوم بزرگان و جهان‌بینی این مسلک را توضیح می‌دهد. او همچنین جایگاه هر یک از این شخصیت‌ها را در حوزه‌ فرشته‌شناسی اهل حق بیان می‌کند. در کتاب شاهنامه حقیقت، حاج‌نعمت‌ا‌لله به شرح و توصیف رویدادهای تاریخی نمی‌پردازد. بلکه واقعیت‌های معنوی‌ای را که در باطن، مسبّب آن رویدادها بوده است تشریح می‌کند.
به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، در آغاز ایجاد مسلک اهل حق پیروان آن وحدت عقیده داشته‌اند. با گستردگی جماعت اهل حق و مهاجرت ایلات به دیگر مناطق به تدریج اختلافات میان اهل حق شروع شد و پیروان آن به گروه‌های مختلفی تقسیم شدند. علت این اختلاف‌ها عبارتند از: نقل سینه به سینه کلام‌ها، دسترسی نداشتن پیروان به کلام‌های مؤثق، سودجویی برخی از پیشوایان محلی، تفاوت زبان، ملیت، رسوم قومی و اجتماعی پیروان و بی‌سوادی اکثریت پیروان.