معنی کلمه مساهمت در لغت نامه دهخدا
- مساهمت کردن ؛ شرکت کردن. مشارکت کردن.
مساهمة. [ م ُ هََ م َ ] ( ع مص ) مساهمه. مساهمت. قرعه زدن با کسی و غالب آمدن او را در قرعه. ( منتهی الارب ). با کسی قرعه زدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). تیر قرعه زدن با هم. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). مقارعة. مواطاة. || هم نصیب و هم بهره شدن با کسی و شریک شدن با او. ( منتهی الارب ). مشارکت. ( آنندراج ). و رجوع به مساهمت شود.