مساهمت

معنی کلمه مساهمت در لغت نامه دهخدا

مساهمت. [ م ُ هََ م َ ] ( ع مص ) مساهمة. مشارکت. ( غیاث ). شریک و هم بهره و هم نصیب و مساوی در بهره و نصیب شدن. انبازی کردن. شریک شدن. || ( اِمص ) انبازی. شرکت. و رجوع به مساهمة شود : او نیز اندرآن مبایعت مساهمت نموده و به امارت وسلطنت او همداستان شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 46 ).
- مساهمت کردن ؛ شرکت کردن. مشارکت کردن.
مساهمة. [ م ُ هََ م َ ] ( ع مص ) مساهمه. مساهمت. قرعه زدن با کسی و غالب آمدن او را در قرعه. ( منتهی الارب ). با کسی قرعه زدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). تیر قرعه زدن با هم. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). مقارعة. مواطاة. || هم نصیب و هم بهره شدن با کسی و شریک شدن با او. ( منتهی الارب ). مشارکت. ( آنندراج ). و رجوع به مساهمت شود.

معنی کلمه مساهمت در فرهنگ عمید

هم بهره شدن با کسی، انبازی در بهره و نصیب.

معنی کلمه مساهمت در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) انبازی کردن شریک شدن . ۲ - تیر قرعه زدن بایکدیگر . ۳ - ( اسم ) انبازی شرکت .

جملاتی از کاربرد کلمه مساهمت

می‌باشد، این قلعه را برای حمایت ساحل ظفار ایجاد کرده بوده‌اند. قلعه مزبور در شهر آباد (سدح) واقع شده است. همچنین در دوران گذشته قلعه مذکور در حمایت از تجارت بخور و لبان (اللبان) نقش مهمی داشته است، چنان‌که نگهبانانی در قلعه مستقر بودند و در حمایت قوافل تجارتی اللبان مساهمت چشم‌گیری داشته‌اند. این قلعه در سدهٔ نهم میلادی ساخته شده است و در حفظ و امنیت منطقه نقش بسزایی داشته است.