مزاحف

معنی کلمه مزاحف در لغت نامه دهخدا

مزاحف. [ م ُ ح َ ] ( ع ص ) شعری که در آن زِحاف واقع باشد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). دارای زحاف ، و زحاف در شعر افتادن حرفی است میان دو حرف ، پس یکی به دیگری نزدیک شود. ( منتهی الارب ). به اصطلاح عروض رکن غیرسالم یعنی رکنی که در آن تغییر واقع شده باشد. ( غیاث ). رجوع به زحاف شود.
مزاحف. [ م َ ح ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَزحَف ، جای غیژیدن مار و جای افتادن قطره های باران. مزاحف الحیّات ؛ جای های غیژیدن ماران. مزاحف السحاب ؛ جای های افتادن قطره های باران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مزاحف در فرهنگ معین

(مُ حَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - مقاتله شده . ۲ - بحر یا رکنی که در آن حرفی کم یا زیاده شده باشد.

معنی کلمه مزاحف در فرهنگ عمید

در عروض، شعری که در آن زحاف واقع شده.

معنی کلمه مزاحف در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- مقاتله شده ( تاج العروس ) . ۲- بحر یار کنی که در آن حرفی کم یا زیاده شده باشد مانند: مفاعلن از مفاعیلن و فاعلان از فاعلن : درذکر بحور قدیم و حدیث و نقش دائر و تقطیع ابیات سالم و مزاحف آن . توضیح برای فرق آن با منزحف .
جاهای افتادن قطره های باران

معنی کلمه مزاحف در ویکی واژه

مقاتله شده.
بحر یا رکنی که در آن حرفی کم یا زیاده شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه مزاحف

زحاف، به معنی دور شدن از اصل؛ تغییرات سه‌گانه (حذف، افزودن یا تبدیل کمّیت) هجاها، در ارکان اصلی و سالم هشتگانه (مفاعیلن، فاعلاتن، مستفعلن، فعولن، فاعلن، متفاعلن، مفاعلتن و مفعولاتُ) بحور عروضی است که موجب استخراج و گسترش اوزان متعدد می‌شود. جمع زحاف، زحافات یا ازاحیف است. وزن تغییریافته را مزاحف گویند. (در عروض سنتی بجای هجاها، معیار تغییرات (زحاف) حروف و حرکاتِ پایه‌های عروضی است)