مزاج شناس
معنی کلمه مزاج شناس در لغت نامه دهخدا
مزاج شناس. [ م ِ ش ِ ] ( نف مرکب ) شناسنده مزاج. عالم طبایع :
انجم چرخ را مزاج شناس
طبعها را بهم گرفته قیاس.نظامی ( هفت پیکر چ ارمغان ص 218 ).
معنی کلمه مزاج شناس در فرهنگ عمید
آن که به مزاج و طبیعت و اخلاق دیگران آشنا باشد، مزاج دان: انجم چرخ را مزاج شناس / طبع ها را به هم گرفته قیاس (نظامی۴: ۶۵۸ ).
معنی کلمه مزاج شناس در فرهنگ فارسی
( صفت ) شناسند. مزاج عالم طبایع : انجم چرخ را مزاج شناس طبعها را بهم گرفته قیاس . ( هفت پیکر )
شناسنده مزاج