مرقعپوش. [ م ُ رَق ْ ق َ ] ( نف مرکب ) مرقع پوشنده. پوشنده مرقع. آن که مرقع به تن کند : گرسگی خود بود مرقعپوش سگ دلی را کجا کند فرموش ؟نظامی.گر وصل منت باید ای پیرمرقعپوش هم خرقه بسوزانی هم قبله بگردانی.عطار.|| کنایه از فقیر. ( آنندراج ). || کنایه از درویش.
معنی کلمه مرقع پوش در فرهنگ عمید
۱. کسی که مرقع بر تن می کند. ۲. [مجاز] درویش، صوفی.
معنی کلمه مرقع پوش در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- پوشیدن مرقع . ۲- تصوف .
جملاتی از کاربرد کلمه مرقع پوش
دید شهزاده مرقع پوش چند گفت ایشان مردم صوفی وشند
در خصومت آمدند و در جفا دو مرقع پوش در دار القضا
آنی که خرقه ضرب کند هر سپیده دم این گنبد مرقع پوش از سماع تو
گر گدایی در هم اندوز و مرقع پوش نیست از چه رو بر خرقه دوزد درهم و دینار گل
چل مرقع پوش را دیدم به راه جان بداده جمله بر یک جایگاه