مردم گیا

معنی کلمه مردم گیا در لغت نامه دهخدا

مردم گیا. [ م َ دُ ] ( اِ مرکب ) مردم گیاه. مردم گیه. مهرگیاه :
ز آفرینش مردم و مردم گیا هم صورتند
اوست مردم دیگران در عهد او مردم گیاه.سوزنی.گر لطف و مردمیت به مردم گیا رسد
مردم گیاه مردم گردد همان درنگ.سوزنی.باد صبا که فحل بنات نبات بود
مردم گیا شده ست که نه مرد و نه زن است.انوری.حدیث سر کوه و مردم گیا
که سازند از او زیرکان کیمیا.نظامی ( اقبالنامه ص 66 ).باورم کن کز نخستین تخم آدم تاکنون
در زمین مردمی مردم گیایی برنخاست.خاقانی.من همی در هند معنی راست همچون آدمم
وین خران در چین صورت راست چون مردم گیا.خاقانی.به ترکستان اصلی شو برای مردم معنی
به چین صورتی تا کی پی مردم گیا رفتن.خاقانی.رجوع به ماده بعد شود.

معنی کلمه مردم گیا در فرهنگ عمید

= یبروح

معنی کلمه مردم گیا در فرهنگ فارسی

مهر گیاه : من همی در هند معنی راست هنچون آدمم وین خران در چین صورت کوژ چون مردم گیا . ( خاقانی )

جملاتی از کاربرد کلمه مردم گیا

نفخهٔ روح اول البشر است که به مردم گیا فرستادی
حدیث سر کوه و مردم گیا که سازند از او زیرکان کیمیا
گلش را سبزه نارسته گیا رست چنان مردم مگر مردم گیا شد
مردمی کایشان نمی‌ورزند سودای گلی نیستند از مردمان خوانندشان مردم گیا
تا تو به خاک خفته ای ای چشم مردمی مردم گیا به خاک دکن کیمیا شده
خلاف خاصیت طبع را ارادت تو برون دماند مردم گیا زبیخ سداب
ز بس دل‌ها که در کویت فرو شد، هر زمان آنجا همه باران خود بارد، همه مردم گیا روید
نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
گر به پیش دیده ام مردم گیا روید چه سود؟ نور چشمم شد ز چشم مردمک افشان من
دسته سنبلی به مجلس او رشگ مردم گیا فرستادم