معنی کلمه مردم نژاد در لغت نامه دهخدا
نگه کن که هوش تو بر دست کیست
ز مردم نژاد ار ز دیو و پریست.فردوسی.تو گوئی که از روی و از آهن است
نه مردم نژاد است کآهرمن است.فردوسی.که هر کس که بر دادگر دشمن است
نه مردم نژاد است کآهرمن است.فردوسی.به چیز فراوان بوند این دوشاد
ندانند آمرغ مردم نژاد.اسدی.ز ویرانه جائیست وحشی نهاد
به صورت چو مردم نه مردم نژادنظامی.