مردم داری

معنی کلمه مردم داری در لغت نامه دهخدا

مردم داری. [ م َ دُ ] ( حامص مرکب ) حسن سلو». خوشرفتاری با خلق. مهربانی و ملایمت کردن با مردمان. مماشات با مردم پاسداری خاطر خلق اﷲ. عمل مردم دار. رجوع به مردم دار شود : آئین شهریاری و کامکاری و نیکوکاری و مردم داری یافته است. ( راحةالصدور راوندی ).
به که از کف ندهد شیوه مردم داری
هر که چون دیده در خانه بازی دارد.صائب ( از آنندراج ).ز دست ما اسیران پاس دلها بر نمی آید
به رنگ سرمه مردم داری از ما بر نمی آید.شفیع اثر ( از آنندراج ).

معنی کلمه مردم داری در فرهنگ عمید

مدارا و ملاطفت، خوش رفتاری با مردم.

معنی کلمه مردم داری در فرهنگ فارسی

بخوشی و نیکی رفتار کردن مماشات با خلق خدا پاس خاطر مردم داشتن : ز دست ما اسیران پاس دلها بر نمی آید برنگ سرمه مردم داری از ما بر نمی آید . ( شفیع اثر ) ( ایهام ).

جملاتی از کاربرد کلمه مردم داری

چندت گویم گر سر مردم داری می باش دلا گر سر مردم داری
علیمردان خان به واسطه شجاعت، درایت، سخاوت، جسارت و مردم داری از تمام خوانین لرستان پیشی گرفت و همه مطیع امر و نهی او شدند.
امیرمسعود با این که در مردم داری و مبارزه با حاکمان مغول و تثبیت حکومت سربداران، دارای موفقیت‌های بالایی بود، لیکن به خاطر اختلاف با شیخ حسن جوری و توطئه در قتل او، پایگاه مردمی خویش را از دست داد و حکومتش به تدریج رو به ضعف نهاد. به همین جهت سپاهش در نبرد هرات متحمل شکست گردید.
به یاد چشم او فریاد می‌کرد ز مردم داری او یاد می‌کرد
به که از کف ندهد شیوه مردم داری هر که چون دیده، در خانه بازی دارد
چو مردم داری ای جادوی مکّار من آخر مردمم گوشی بمن دار
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) – منطقه یزد، روستای "انجیرآوند" که به زبان محلی "هنجرآوند" نیز خوانده می‏‏ شود، طبق آخرین سرشماری رسمی کشور، تنها جمعیتی معادل 15 مرد و زن پرتلاش را در دل خود جای داده که البته در مهمان نوازی و مردم داری شهره هستند تا جایی که در فصل تابستان و زمان برداشت محصول "زردآلود" جمعیتی بالغ بر 200 نفر را در خود اسکان می‏‏ دهد و گاهی با حضور مهمانان و گردشگران، میزبان بیش از دو هزار مسافر در سال نیز است.