محمد مصدق

معنی کلمه محمد مصدق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محمد مصدق از رجال سیاسی ایران در دوره قاجار، پهلوی اول و دوم است که در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ش در تهران زاده شد.
پدرش میرزا هدایت الله نوه میرزا کاظم آشتیانی است که در اوایل سلطنت فتحعلی شاه، وزیر دفتر ناصرالدین شاه شد و شش فرزندش نیز مناصب مهمی را در دستگاه های دولتی احراز کردند. مادر مصدق، ملکتاج خانم نجم السلطنه نیز از نوادگان عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه بود. پس از مرگ پدر (شهریور ۱۲۷۱ش به مرض وبا مناصب و لقب پدر به پسر بزرگ تر و لقب مصدق السلطنه به محمد ۱۰ ساله اعطا شد. وی در کودکی به علت قرابت مادرش با خاندان سلطنت از همبازی های پسران ناصرالدین شاه بود و پس از فوت پدر تحت حضانت مادر و نظارت برادر بزرگ تر قرار گرفت و دو سال بعد در ۱۲۷۳ش پس از ازدواج مادرش با میرزا فضل الله خان وکیل الملک به تبریز رفت.
ازدواج و فرزندان
مصدق با دختر سید زین العابدین امام جمعه، نوه دختری ناصرالدین شاه ازدواج کرد که حاصل آن دو پسر به نام های احمد (مهندس راه و ساختمان)، غلامحسین (پزشک) و سه دختر به نام های ضیاء اشرف (همسر عزت الله بیات)، منصوره (همسر احمد متین دفتری) و خدیجه (به علت مشاهده نحوه دستگیری پدر در کودکی دچار بیماری اعصاب شده، در یکی از بیمارستان های سوئیس بستری می شود) است.
ویژگیهای شخصی
دقت در امور، صراحت لهجه، قانون گرایی در سخن و عمل، تقوای فردی و اجتماعی، هوشیاری، تقوای مالی، اعتراض به شرایط حاکم بر کشور، مشی عدم دفع و کوشش حتی برای جذب محمدرضا پهلوی تا حد ممکن، تحمل فشارها و آزارها در راه آزادی و استقلال ایران و دعوت به آن، میهن دوستی و مردم گرایی و... از ویژگی های شخصیتی مصدق در طول زندگی است.
فعالیت های علمی
...

جملاتی از کاربرد کلمه محمد مصدق

وی از پیروان دکتر محمد مصدق است؛ ولی هیچ‌گاه خود را متعلق به گروه یا ارگان خاصی نمی‌داند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دستگیری رهبران وفادار به محمد مصدق فعالیت این جبهه متوقف شد. اگرچه بعضی از فعالان آن در نهضت مقاومت ملی به مبارزه با حکومت ادامه دادند.
جلیل بزرگمهر (۱۳۸۶–۱۲۹۱) وکیل و نظامی ایرانی بود. او وکالت محمد مصدق را بر عهده داشت.
در دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق قانونی بتصویب رسید که ۵٪ (پنج در صد) از عواید عوارض شهرداری در اختیار وزارت فرهنگ قرارگیرد.
«در شب ۲۴ مرداد ۳۲ که شایعهٔ کودتای نظامی علیه دولت مصدق فراگیر شده بود، محمد مصدق متوجه شد که سرتیپ ریاحی در انجام وظایف خود کوتاهی می‌کند. از این رو او را احضار کرد و با پرخاش از او نوشته‌ای گرفت که طی آن ریاحی متعهد شده بود، در هر شرایطی از دولت قانونی دفاع و حمایت خواهد کرد…»
در آبان‌ماه ۱۳۲۳ بحران نفتی در ایران پدید آمد، مجلس چهاردهم برقرار شد و محمد مصدق به‌عنوان نماینده اول مردم تهران وارد مجلس شد. مجلس چهاردهم کانون حمله شدید علیه شاه بود. حسین فاطمی با دقت تحرکات درون مجلس را پیگیری می‌کرد و در این میان معتقد بود از میان رجال موجود تنها محمد مصدق و احمد قوام می‌توانند رسالت تاریخی خود را برای حفظ کشور ایفا کنند؛ مصدق را به‌عنوان کسی که بیمی از قدرت و امیدی به زر نداشت و قوام را به‌عنوان چهره‌ای وطن‌پرست که نمی‌تواند منافع ملی را نادیده بگیرد می‌شناخت، ازاین‌رو با همکاری ناصر یمین مردوخی کردستانی و روزنامه «باختر» حامی دولت اول و دوم قوام بود.
در مجلس شورای ملی نیز فراکسیون هشت‌نفری جبههٔ ملی به رهبری محمد مصدق با او از در جنگ برآمدند.
سياب در جوانی به تأثير از مبارزات سياسی جامعه، که جانمايه آن اعتراض به دستگاه استبداد و استعمار بود، مانند بيشتر روشنفکران و هنرمندان همروزگارش به انديشه های چپ گرايش يافت و از سوی حکومت تحت پيگرد قرار گرفت. چند بار به زندان افتاد و سرانجام در سال ۱۹۵۲ در زمان نخست وزيری دکتر محمد مصدق به ايران گريخت و پس از يک اقامت هفتاد روزه در ايران، به کويت و سپس لبنان رفت.
وقتی که سرتیپ ریاحی، همراه با محمد مصدق در برابر محکمهٔ نظامی قرار گرفت، دادستان برای او تقاضای حکم اعدام کرد. در جلسات دادگاه ریاحی می‌کوشید خودش را از اقدامات مصدق مبرّا سازد ولی محمد مصدق همهٔ اقدامات ریاحی را پذیرفت و گفت کلیهٔ اقدامات مزبور به دستور وی انجام گرفته و ریاحی تنها مجری دستورات وی بوده‌است.
حبیب نفیسی پس از روی کار آمدن محمد مصدق به سمت وزیرمختاری ایران به آمریکا رفت و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در کابینه سپهبد زاهدی معاون صناعت در وزارت اقتصاد ملی شد. نفیسی پس از بازنشستگی اجازه تأسیس یک دانشگاه فنی را گرفت و به نام مدرسه عالی تکنیکوم نفیسی نامگذاری کرد.