متلاقی

معنی کلمه متلاقی در لغت نامه دهخدا

متلاقی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) دیدارکننده و همدیگر را بیننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). یکدیگر را ملاقات کرده و روباروی شده. ( ناظم الاطباء ). به یکدیگر رسنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || دو چیز که در نقطه ای به هم رسند. ( ناظم الاطباء ). || یکی از بحور شعر است و آن را «رکض الخیل » نیز نامند. ( از اقرب الموارد ). عبارت از رکض الخیل است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به رکض در همین لغت نامه شود.

معنی کلمه متلاقی در فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) با یکدیگر روبرو شونده ، دو چیز که در یک نقطه به هم رسند.

معنی کلمه متلاقی در فرهنگ عمید

۱. کسی که با دیگری روبه رو شود.
۲. دو چیز که در یک نقطه به هم برسد.

معنی کلمه متلاقی در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - روبرو شونده . ۲ - دو چیز که در نقطه ای بهم رسند .

جملاتی از کاربرد کلمه متلاقی

معمولاً موقعیت را به کمک کمیت‌های ریاضی که هر سه ویژگی را داشته باشند بیان می‌شود. رایج‌ترین‌ها، بردارها و اعداد مختلط است. معمولاً تنها از بردارها استفاده می‌شود. برای اندازه‌گیری فواصل و جهات، معمولاً از دستگاه‌های مختصات سه‌بعدی استفاده می‌شود و نقطهٔ مبدأ دستگاه را نقطهٔ مرجع در نظر می‌گیرند. یک دستگاه مختصات سه‌بعدی (با مبدأ متلاقی در نقطهٔ مرجع) که برای اندازه‌گیری زمان در آن تمهیداتی در نظر گرفته شده را چارچوب مرجع یا چارچوب گویند. از دیدگاه فیزیک، تمام مشاهدات بدون بیان چارچوب مرجع فاقد ارزش‌اند.