متسامح

معنی کلمه متسامح در لغت نامه دهخدا

متسامح. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) آسانی کننده همدیگر. ( آنندراج ). مهربان و شفیق با یکدیگر. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تسامح شود.

معنی کلمه متسامح در فرهنگ فارسی

آسانی کننده

جملاتی از کاربرد کلمه متسامح

این که خانم جولیا پطرس مسیحی این گونه حماسی برای مقاومت می‌خواند، هنر جذب سید حسن نصرالله و منش متسامح و تکثرپذیر حزب‌الله لبنان است. اما هنر عده‌ای از ما در ایران این است که با برخوردهای غیرمنطقی در مورد حجاب، عده‌ای را از دین خارج کنیم. آموختن از حزب‌الله لبنان عیب است؟