مترش

معنی کلمه مترش در لغت نامه دهخدا

مترش. [ م ُ ت َرْ رَ ] ( ص ) مرد ریش تراشیده واین لفظ تراشیده فارسی زبانان متعرب است از عالم تحرمز و تکشمر. ( آنندراج ). مرد ریش تراشنده و این تصرف فارسی زبانان متعرب است که از تراشیدن که کلمه فارسی است بطور عربی اشتقاق کرده اند. ( غیاث ) :
امر دان گرچه گل گلشن حسن اند ولی
خارخار دل از آن شوخ مترش باشد.فیضی ( از آنندراج ).از بس که به همدمان بد یار شدی
چون حسن مترش به نظر خوار شدی
تبخال صفت کنج لبت آبله کرد
آخر به بلای بد گرفتار شدی.منصور ( از آنندراج ).هر گل که خارخار طمع سر نهد از او
در دیده بدقماش چو روی مترش است.ملامفید ( از آنندراج ).

معنی کلمه مترش در فرهنگ فارسی

( صفت ) ریش تراشیده : امردان گرچه گل گلشن حسن اند ولی خارخار دل از ان شوخ مترش باشد . ( فیضی ) تاز ... پسر امرد و مترش ضخیم را گویند . ( برهان قاطع ) توضیج مترش بفتح رائ معمل. مشدد بصیغ. اسم مفعول از باب تفعیل مرد ریش تراشیده شده و این تصرف فارسی زبانان متعرب است که از تراشیدن که کلم. فارسی است بطور عربی اشتقاق کرده اند .

جملاتی از کاربرد کلمه مترش

پیستوریوس سال ۲۰۰۶ در آسن، هلند، قهرمانی معلولان جهان سه مدال طلا در ۱۰۰ متر، ۲۰۰ متر و ۴۰۰ متر به‌دست‌آورد، او در نیمه نهایی رکورد ۲۰۰ مترش را با ۲۱٫۶۶ ثانیه شکست. (در فینال ۲۱٫۸۰) و در ۴۰۰ متر با ۴۹٫۴۲ رکورد جدیدی به جا گذاشت. همان‌جا فدراسیون جهانی دو و میدانی از او برای شرکت در جایزه بزرگ هلسینکی (یک مسابقه درجه اول دو و میدانی) دعوت کرد.