متحل

معنی کلمه متحل در لغت نامه دهخدا

متحل. [ م ُت ْ ت َ ح ِ ] ( ع ص ) استثناء کننده در سوگند. ( منتهی الارب ). کسی که استثنا می کند. ( ناظم الاطباء ). || آن که کفاره می دهد یمین را. ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه متحل

بالاخره شخصیت‌هایی همچون کینگ فارادی، ریک فلگ و نایت‌شید به امید نجات و بازگرداندن بن ترنر به مخفیگاه لیگ قاتلان یورش بردند. هرچند آن‌ها خساراتی را نیز متحل شدند اما موفق به گرفتن بِن شدند. پس از این رخداد بن به آماندا والر، برای پیوستن به جوخه انتحار معرفی شد. او به عنوان یکی از اعضای گروه رابطه‌ای عاشقانه با ویکسن برقرار کرد.