متجاور

معنی کلمه متجاور در لغت نامه دهخدا

متجاور. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) همسایگی کننده با هم. ( آنندراج ). هم جوار و نزدیک شونده. ( ناظم الاطباء ). || با یکدیگر سخن گوینده. ( آنندراج ). و رجوع به تجاور شود.

جملاتی از کاربرد کلمه متجاور

حزب کمونیست ایران توانست با تغییراتی که در ترکیب کمیته مرکزی داد و با برگزیدن حیدرخان به سمت صدرکمیته مرکزی، تا اندازه‌ای از این انحراف «چپ» جلوگیری کند. حزب در نخستین «کنگره خلق‌های خاور» که به ابتکار کمیته اجرائیه کمینترن از یکم تا هفتم سپتامبر۱۹۲۰ ۱۰) - ۱۵ شهریور ۱۲۹۹ (در باکو برگزار گردید، فعالانه شرکت جست. در این کنگره متجاور از۲۰۵۰ نماینده شرکت داشتند، که ۲۰۴ نفر آن‌ها ایرانی و ۲۰۲ نفر آن‌ها از ایران آمده بودند. حیدرخان، که یکی از سخنرانان کنگره بود، به عضویت «شورای تبلیغات و عمل خلق‌های خاور»، که در واقع ارگان دائمی کنگره و دارای ۴۸ نفر عضو بود، برگزیده شد (این شورا اوائل سال ۱۹۲۲ برابر با دی ماه ۱۳۰۱ منحل گردید). تغییر کمیته مرکزی حزب با تأیید «کنگره خلق‌های خاور» نیز روبرو شد.