متالی. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِمُتلیه و مُتلی. نعت است از اتلت الناقة، با بچه شد ناقه که پس وی می رود. ( از منتهی الارب ). شترانی که بعضی از آنها با بچه و بعضی بی بچه باشند. ( از ذیل اقرب الموارد ). ماده شترانی که بچه به دنبال آنها باشد. ( از ذیل اقرب الموارد ). || شترانی که نتاج نیاورند تا آنکه به تابستان رسند. ( ناظم الاطباء ). متالی. [ م ُ ] ( ع ص ) ( از «ت ل و» ) دم کش سرودگوی. ( منتهی الارب )( آنندراج ). آن که مرافقت کند مغنی و سرودگوی را با آواز بلند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || متوالی. ( ناظم الاطباء ). || تابع. ( اقرب الموارد ). || موافق. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه متالی در فرهنگ فارسی
دم کش سرود گوی
جملاتی از کاربرد کلمه متالی
آلسِست در سال ۲۰۰۰ به عنوان یک پروژه تکنواز توسط نژ تشکیل شد. بلافاصله پس از آن، گروه به یک ترکیب سه نفره بلک متالی تبدیل شد، شامل نژ به عنوان خواننده، گیتار ریتم/آکوستیک و درام، آرگوت به عنوان بیس و آگنور به عنوان گیتار اصلی.
دوران، دوران یک پدیده بود، گروهی سه نفره با صدایی جادویی که توانست براد را چنان تحت تأثیر قرار دهد که همیشه در آروزی تشکیل یک گروه موسیقی باشد، اولین تأثیرات این تصمیم در دبیرستان نمود پیدا کرد. زمانی که به عشق گروههای ترش متالی چون متالیکا، گانز ان رزز و دیگر گروههای موبلند، او هم موهای خود را بلند کرد. اما همیشه با مشکل روبرو بود، در حقیقت موهای بدفرم او را هیچ سشواری نمیتوانست صاف نگه دارد حتی از مواد شیمیایی هم کاری بر نمیآمد، رنگ کردن موها گام بعدی او بود طوری که هر روز دوستان و مسئولین در مدرسه او را با ظاهری جدید و عجیب مشاهده میکردند و این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که نام وی به عنوان غیرعادیترین و عجیبترین و غریبترین شاگرد مدرسه وارد کتاب سال شد.