مبخل

معنی کلمه مبخل در لغت نامه دهخدا

مبخل. [ م ُ ب َخ ْ خ َ ] ( ع ص ) مرد بسیار زفت.( منتهی الارب ). بسیار امساک کننده. ( از اقرب الموارد ): رجل مبخل ؛ مرد بسیار زفت و بخیل. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مبخل در فرهنگ فارسی

مرد بسیار زفت و بخیل

جملاتی از کاربرد کلمه مبخل

دل بد سگال تو و شادمانی بود خانه مبخل و پای مهمان
آن خداوندی که پیش همت و بر و عطاش آسمان بی قدر و کان درویش و دریا مبخل است