مبادات. [ م ُ ] ( ع مص ) با کسی دشمنی آشکار کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). از مباداة عربی ، آشکار کردن و ظاهر کردن دشمنی. و رجوع به مباداة شود. مباداة. [ م ُ ] ( ع مص ) ( از «ب دو» ) آشکار کردن دشمنی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). الحدیث : انه امر ان یبادی الناس بامره ؛ ای یظهره لهم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
جملاتی از کاربرد کلمه مبادات
با سور و پا سروری و تا هست روزگار بی سور و بی سرور مبادات هیچ روز
گر از عشق گویا شدستی تو چون من مبادات از رنج و انده رهایی
هیچ مبادات ز چرخ اندهی هیچ مبادت ز جهان کاستی
ای رای راد بخش تو درمان ملک و دین این بیت فهم کن که مبادات هیچ درد