معنی کلمه ماویه در لغت نامه دهخدا
ماویة. [ وی ی َ ] ( اِخ ) نام زنی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دختر غفور از بنات ملوک یمن و زن حاتم طایی. ( تاج العروس ،ج 9 ص 413 ) ( عیون الاخبار ج 3 ص 129 و حاشیه ص 263 ). و رجوع به تعلیقات دیوان منوچهری ص 344 شود :
یار تو خیر و خرمی چون پارسای فاطمی
جفت تو جود و مردمی چون جفت حاتم ماویه.منوچهری.
مأویة. [ م َءْ ی َ ] ( ع مص ) بخشودن و ترحم نمودن. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).