مالیخولیایی

معنی کلمه مالیخولیایی در لغت نامه دهخدا

مالیخولیایی. ( ص نسبی ) منسوب به مالیخولیا.
- مزاج مالیخولیایی ؛( در پزشکی قدیم ) مزاج سوداوی. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به سوداوی شود.
|| کسی که مبتلی به مالیخولیا و خبط دماغ است. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه مالیخولیایی در فرهنگ عمید

مبتلا به مالیخولیا.

معنی کلمه مالیخولیایی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منسوب به مالیخولیا : مزاج مالیخولیایی . ۲- کسی که مبتلی به مالیخولیاوخبط دماغ است . یا مزاج مالیخولیایی . مزاج سواوی .

معنی کلمه مالیخولیایی در فرهنگستان زبان و ادب

[روان شناسی] ← سودازده

جملاتی از کاربرد کلمه مالیخولیایی

دوبوآ هرگز نتوانست اپرایی در سالن برتر اپرای پاریس اجرا کند اما در سال ۱۸۸۳، موفق شد در این سالن باله‌ای در سه پرده به‌نام فراندول[غ] با هدایت روسیتا ماوری اجرا کند. «سالنامه تئاتر و موسیقی» دربارهٔ این باله نوشت: یک «موسیقی برجسته با شکلی مالیخولیایی که مانند خورشید جنوب، فقط اندکی گرما و رنگ دارد» و اضافه می‌کند «این اثر اگرچه اصالت و الهام‌بخشیِ برجسته‌ای نداشت ولی به خوبی نوشته شده بود و در کل، حرکات باله مناسب بود». این قطعه مورد استقبال قرار گرفت و بارها در سالن‌های اپرا اجرا شد. دوبوآ در همان سال نشان افتخار لژیون دونور را دریافت کرد.