مالقه

معنی کلمه مالقه در لغت نامه دهخدا

مالقه. [ ل َ ق َ ] ( اِخ ) شهری است در اندلس بر کران دریای روم نهاده است و از وی پوست سوسمار خیزد که بر قبضه شمشیر کنند سخت بسیار. ( حدود العالم ). شهری است دراندلس در ساحل بحرالروم و از وی پوست ، انجیر و زیتون بسیار خیزد. ( از نخبةالدهر دمشقی ص 244 ). نام ایالتی از اندلس در کنار بحرالروم که پایتخت آن را نیز مالقه می نامند و شراب آن معروف است. ( از ناظم الاطباء ).شهری به اندلس اسپانیا و از آنجا شراب و کشمش و محصولات کیمیاوی خیزد و آن بندری است بر کنار بحرالروم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معجم البلدان و مالاگا و اندلس و اسپانیا در همین لغت نامه شود.

معنی کلمه مالقه در فرهنگ فارسی

شهری در اندلس بر کران دریای روم

جملاتی از کاربرد کلمه مالقه

یحیی پس از به دست گرفتن قدرت با لقب معتلی به تخت خلافت رسید. در عهد وی، قرطبه به شخصی به نام عبدالرحمن بن عطلف یفرنی واگذار شد و خود مقر حکومت را به مالقه منتقل کرد. اما در غیبت وی اهالی قرطبه درصدد شورش برآمدند و با عبدالرحمن ناصر با لقب معتمد بیعت کردند اما اقدامات آنها محقق نشد تا اینکه توسط یحیی سرکوب شدند.
پس از یحیی، بردارش ادریس بن علی که ولایت طنجه و سبته را برعهده داشت با لقب متاید الله به مسند خلافت اندلس رسید. ادریس پایتخت را مالقه انتخاب کرد که محل و مقر اصلی طایفه حمودی بود. دوران حکومت ادریس نسبتاً طولانی بودو تا سال ۴۳۱ پایدار ماند.
یکی از مشهورترین مؤلفان گیاه‌شناسی ابن بیطار، شاگرد دانشمند گیاه‌شناس ابن الرومیه است. ابن بیطار در مالقه اندلس زاده شده و برای تحقیق دربارهٔ نباتات بج بج عاح شهرهای بسیاری را زیرپا گذاشت و به سال ۶۴۶ در دمشق وفات یافت. مشهورترین کتب او عبارت اند از المغنی فی الادویه المفرده و الجامع بمفردات الادویه و الاغذیه که نتایج تحقیقات و تجربه‌های بی مانند خاص او را نیز دربردارد. ابن بیطار بیش از ۱۴۰۰ عقار از گاهی و جانوری و معدنی را در کتاب خود تعریف کرده‌است که از آن میان، سیصد عقار جدید است و در کتب پیش از او نیامده است.