ماسیده

معنی کلمه ماسیده در لغت نامه دهخدا

ماسیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) بسته شده. منعقد شده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ماست شده ( شیر ). ( فرهنگ فارسی معین ). || صورت گرفته تحقق یافته. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه ماسیده در فرهنگ معین

(دِ ) (ص مف . ) بسته ، سفت شده .

معنی کلمه ماسیده در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- بسته منعقد شده. ۲- ماست شده ( شیر ) . ۳- صورت گرفته تحقق یافته .

معنی کلمه ماسیده در ویکی واژه

بسته، سفت شده.

جملاتی از کاربرد کلمه ماسیده

در آذربایجان غربی با کمک انحصارطلبان قدرت و با تحریک برادران ترک و شیعه علیه کردها در این خطه یک جو ضد کرد به وجود آورده‌اند که موجب فجایع نقده، قارنه، کانی ماسیده و… گردید. این فجایع بهانه مناسبی برای تبلیغات علیه انقلاب اسلامی به دست دشمنان داخلی و خارجی سپرد، و موجب بدبینی شدید کردها نسبت به حکومت شد.