مارکوس کراسوس

معنی کلمه مارکوس کراسوس در لغت نامه دهخدا

مارکوس کراسوس. [ کْرا / ک ِ ] ( اِخ ) یکی از سه سردار بزرگ روم است که با یولیوس سزار و پومپه متحد شده زمامداری روم را به عهده گرفته بودند. او معاصر اشک سیزدهم ( 55 ق.م. ) است. سنای روم زمامداری سوریه و سرداری سپاهی را که می بایست به مشرق عزیمت کند باو سپرد او مردی خسیس و طماع بود و در جنگ با پارتی ها کشته شد. و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2294-2326 شود.

معنی کلمه مارکوس کراسوس در فرهنگ فارسی

یکی از سه سرداران بزرگ روم است

جملاتی از کاربرد کلمه مارکوس کراسوس

سزار لژیون‌ها را با لگاتوس گایوس فابیوس و کوایستور مارکوس کراسوس تقسیم کرده و با ساختن پل‌هایی فوری، از سه جهت وارد سرزمین مناپی‌ها می‌شود. او سکونت‌گاه‌ها و روستاهایشان را به آتش می‌کشد و شمار زیادی از احشام و انسان‌ها را از آنِ خود می‌کند. با این حوادث، مناپی‌ها ناچار شدند سفیرانی به‌جانب سزار بفرستند تا خواستار صلح شوند. قیصر ضمن دریافت گروگان‌هایی از آنان، به مناپی‌ها تأکید کرد که اگر آنان یا آمبیوریکس یا سفیرانش را در قلمرو خود بپذیرند، آنان را در شمار دشمنان روم به‌حساب خواهد آورد.
ایرانیان در نبرد حران، مارکوس کراسوس (از اعضای حکومت سه نفره، در کنار ژولیوس سزار و پومپه) را شکست داده بودند و سپس خود او را نیز اعدام کرده بودند. آن‌ها همچنین روابطی نیز با پومپه داشتند، اما در جریان جنگ داخلی او با سزار از نظر نظامی حمایتش نکرده بودند. پس از مرگ پومپه، سزار برنامه‌ای برای حمله به ایران و فتح این کشور در سر داشت، اما پیش از اینکه این طرح عملی شود، سزار توسط سناتورها به قتل رسید.