لیغ

معنی کلمه لیغ در لغت نامه دهخدا

لیغ. [ ل َ ی َ ] ( ع اِمص ) گولی تام. ( منتهی الارب ).
لیغ. [ ل َ ] ( ع مص ) چیزی از کسی خواستن. ( منتهی الارب ). لاغه ؛ راوده عنه. ( اقرب الموارد ). راوده لینتزعه. ( اقرب الموارد از لسان ).
لیغ. ( اِ ) برگ نی ( در رشت متداول است ).
لیغ. ( ع ص ) بددل. ( غیاث ).
لیغ. [ ل َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) طعام ٌ سَیِّغٌ لَیِّغٌ؛ یَسوغ فی الحلق. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه لیغ در فرهنگ فارسی

از اتباع طعام سیغ لیغ یسوغ فی الحلق ٠

جملاتی از کاربرد کلمه لیغ

نسخه بر لیغ ملک سرمد است نامه ی ناموس شرع احمد است
تپه منجیق لیغ مربوط به دوره سلجوقیان است و در شهرستان خدابنده، روستای چنگوری واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۶ با شمارهٔ ثبت ۱۳۸۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.