لیز شدن

معنی کلمه لیز شدن در لغت نامه دهخدا

لیز شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نسو شدن. حالت لغزانی یافتن. || لزج شدن. از حالت طبیعی بگشتن ، چنانکه هندوانه مانده به زمستان یا بامیه بسیار پخته.

معنی کلمه لیز شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- حالت لیز و لغزان یافتن . ۲- از حالت طبیعی بدر آمدن و لزج شدن ( چنانکه هندونه ای که زمستانی بر آن گذشته ) .

جملاتی از کاربرد کلمه لیز شدن

ترانکزامیک اسید با ممانعت از عملکرد پلاسمین مانع لیز شدن لخته‌های خونی می‌شود. ترانکزامیک اسید آنالوگ لیزین است و به پلاسمینوژن و پلاسمین باند می‌شود و توانایی آن‌ها را برای باند شدن به باقی‌مانده لیزین در فیبرین مهار می‌کند و بنابراین مانع فیبرینولیز می‌شود.