لگام گیری.[ ل ُ / ل ِ ] ( حامص مرکب ) عمل لگام گیر. گرفتن لگام اسب به قصد پیاده کردن راکب آن تعظیم را : چون زمین میهمان پذیری کرد و آسمان را لگام گیری کرد.نظامی.حیرتش چون خطرپذیری کرد رحمت آمد لگام گیری کرد.نظامی.دل در اندرز و جان پذیری کن یک زمانش لگام گیری کن.نظامی.
معنی کلمه لگام گیری در فرهنگ فارسی
عمل لگام گیر . عمل لگام گیر . گرفتن لگام اسب به قصد پیاده کردن راکب آن تعظیم را