معنی کلمه لکش در لغت نامه دهخدا لکش. [ ل َ ] ( ع مص ) زدن : لکشه بیده. لکش الفرس بالرکاب ؛ طعنه. ( دزی ).لکش. [ ل َ ش َ ] ( اِ ) نام رتبه ششم از مراتب هجده گانه اعداد فوق الوف نزد هندوان. رجوع به ماللهند بیرونی ص 83 ، 118 و 142 شود.
جملاتی از کاربرد کلمه لکش عارف مرغان است لک لک لک لکش دانی که چیست ملک لک و الامر لک و الحمد لک یا مستعان