( لهیعة ) لهیعة. [ ل َ ع َ ] ( اِخ ) الحضرمی. ذکره ابوموسی فی الذیل و قال یقال ان ابازرعة الرازی ذکر فی الصحابة و روی من طریق محمدبن عبیداﷲ التمیمی عنه و قال انه مات سنة مائة و تکلم فیه الازدی و وثقه ابن حبان. ( الاصابةج 6 ص 13 ). صاحب منتهی الارب عبداﷲبن لهیعة حضرمی را قاضی مصر و محدثی موثوق گفته است. و رجوع به عبداﷲ و حسن المحاضرة فی اخبار مصر و القاهرة ج 1 ص 132 شود. لهیعة. [ ل َ ع َ ] ( ع اِمص ) بی خبری و فروگذاشت. لهاعة. || کاهلی و سستی در خرید و فروخت چندانکه مغبون گردد. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه لهیعه در فرهنگ فارسی
بی خبری و فرو گذاشت . یا کاهلی و سستی در خرید و فروخت چندانکه مغبون گردد .
جملاتی از کاربرد کلمه لهیعه
چنین گفته پور لهیعه که من بدم روزی اندر حرم دور زن