لمسک

معنی کلمه لمسک در لغت نامه دهخدا

لمسک.[ ل ِ م ِ ] ( اِ ) لمشک. ( برهان ). رجوع به لمشک شود.
لمسک. [ ل َ م ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان ، واقع در8هزارگزی باختری گرگان و 8هزارگزی باختری گرگان و 2هزارگزی راه شوسه گرگان به بندر شاه. دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و دارای 540 تن سکنه. آب آن از رودخانه شصت کلانه و قنات. محصول آنجا برنج و غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس و دارای راه فرعی به شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). و رجوع به مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 71، 125 و 126 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه لمسک

تپه لمسک مربوط به هزاره اول قبل از میلاد تا دوره ساسانیان است و در گرگان، ۷ کیلومتری غرب شهر واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۴۶ با شمارهٔ ثبت ۷۴۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.