معنی کلمه لله لو در لغت نامه دهخدا
لله لو. [ ل َ ل َ لو ] ( اِخ ) دهی جزء بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 28هزارگزی شمال اردبیل و دوهزارگزی شوسه گرمی به اردبیل. کوهستانی و معتدل و دارای 347 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
لله لو. [ ل َ ل َ لو ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 41500گزی شمال کلیبر و 41500گزی شوسه اهر به کلیبر. کوهستانی ، معتدل مایل به گرمی ، مالاریائی و دارای 5 تن سکنه. آب آن از رودخانه گوی آغاج و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).