لغزندگی

معنی کلمه لغزندگی در لغت نامه دهخدا

لغزندگی. [ ل َزَ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت لغزنده. لیزی. لخشندگی.

معنی کلمه لغزندگی در فرهنگ فارسی

کیفیت لغزنده لغزنده بودن لیزی .

جملاتی از کاربرد کلمه لغزندگی

بورس‌ها در اطراف مفاصل وجود دارند، که ممکن است با حفره مفصلی ارتباط داشته باشند یا فاقد ارتباط باشند. مایع بورس باعث لغزندگی سطوح بافتی کنار هم می‌گردد و با کاهش اصطکاک، حرکات بافت‌ها را نسبت به یکدیگر آسان می‌کند.
بسیاری برای سرویس دوچرخه از روغن سوخته پیشرانه خودرو (روغن موتور) استفاده می‌کنند (سیاه رنگ) که به دلیل سرب و رسوبات می‌تواند باعث خورده شدن ساچمه‌ها شود و لغزندگی روغن چرخ (زرد یا بی‌رنگ) را ندارد.
بعد از تحقیقات، مقامات فرودگاه مونیخ، کاپیتان تین را به این خاطر که یخ‌های بال هواپیما را نزدوده بود، مقصر این حادثه معرفی کردند. اما بعداً اعلام شد که علت اصلی حادثه لغزندگی باند بوده‌است که باعث شده هواپیما به سرعت لازم برای پرواز دست نیابد.
بتادین قهوه‌ای یا اسکراب ۷٫۵٪: برای اسکراب نمودن پوست بیمار در عمل‌های جراحی به کار می‌رود و حاوی مواد شوینده یا دترجنت نیز می‌باشند که تولید حباب و لغزندگی می‌کند.
سیر چون بیند ترا عاشق، که از لغزندگی دست و پا گم می کند نظاره از رخسار تو
به همان اندازه که قوهٔ لامسه انسان سختی و نرمی را تشخیص می‌دهد، قوهٔ بینایی نیز نسبت به تأثیر روانی خطوط ارزش‌های هنری آن حساسیت بخرج می‌دهد. خاصیت روانی و بصری خط بستگی به انواع خط دارد، و هر نوع خط نیز بیان تصویری خاص خود را دارد. مثلاً خطوط افقی معرف تعادل، آرامش، سکون است و در مقابل خطوط مورب دارای جلوهٔ ناپایداری بوده، با حرکت و هیجان‌آور است. آثاری که با خطوط منحنی به وجود آمده با نرمی و لغزندگی خود، نشانگر نرمی و لطافت است. خطوط مواج، مارپیچ، زاویه دار، کج، دندانه دار نیز هر کدام بیان بصری و حس‌های گوناگونی را منتقل می‌کنند.