لطمه زدن

معنی کلمه لطمه زدن در لغت نامه دهخدا

لطمه زدن. [ ل َ م َ / م ِزَ دَ ] ( مص مرکب ) سیلی زدن. طپانچه زدن. لت زدن.
- لطمه زدن به کسی یا به کاری ؛ آسیب رساندن. صدمه زدن.

معنی کلمه لطمه زدن در فرهنگ فارسی

سیلی زدن . طپانچه زدن

جملاتی از کاربرد کلمه لطمه زدن

در نهایت جلالی پذیرفت و به عنوان سناتور انتخابی تهران وارد مجلس سنای ایران شد. در ماه‌های آخر نظام پادشاهی و در همان مقام بود که چند نطق آتشین ایراد کرد و یک فراکسیون قدرتمند در میان پیران با تجربه پدید آورد. در صبح یکی از روزهای پاییز ۱۳۵۷ و در دوران نخست‌وزیری جعفر شریف‌امامی در نطقی برای نخستین بار نام ساواک برد و این سازمان را عامل تباهی نظام و لطمه زدن به کشور نامید و دستگیری و محاکمه رئیس باسابقه ساواک تیمسار نعمت‌الله نصیری را خواهان شد.
خمینی این تصویب‌نامه را دسیسهٔ خطرناکی برای لطمه زدن به اسلام و روحانیت خواند و گفت:
کارناوال عصر عاشورا از دیگر برنامه‌های مشکوک نزدیک به انتخابات بود. کارناوال عصر عاشورا کارناوالی بود که چند روز قبل از دوم خرداد و عصر روز عاشورا در تهران به راه افتاد. در ظاهر طرفداران محمد خاتمی در این کارناوال حضور داشتند ولی بعداً مشخص شد این برنامه به‌طور مشترک از سوی سازمان صدا و سیما و وزارت اطلاعات برگزار گردیده و هدف آن لطمه زدن به موقعیت خاتمی بوده‌است.