لطفی پاشا

معنی کلمه لطفی پاشا در لغت نامه دهخدا

لطفی پاشا. [ ل ُ ] ( اِخ ) وزیر اعظم عثمانی. متوفی به سال 950 هَ. ق. او راست : قانون نامه عثمانی به ترکی ، صاحب قاموس الاعلام گوید: یکی از وزرائی است که در زمان سلطان سلیمان قانونی به مقام نخست وزیری رسیده و از نژاد آرناؤد میباشد، در حرم همایون مانند خواجه سرایان پرورش یافته ، به الویه چند منصوب گشته و در سفر پویه واقع در جنوب ایتالیا و جزیره ٔکورفه در معیت خیرالدین باربروس به سمت فرمانده لشکر مشغول خدمت بوده ، در حین عودت از آن سفر هرچه بود مدت کمی دچار نکبت و بی طالعی شد پس وزیر ثالث و سپس وزیر ثانی گردید و در خلال همین احوال با خواهر سلطان سلیمانخان ازدواج کرد و به شان و شوکت خویش افزود. در تاریخ 944 هَ. ق. بعد از ایاس پاشا به مسند صدارت عظمی نایل شد، و زمام امور کشور را سه سال در دست داشت و به عللی از زوجه اش جدا و معزول و به دیمتوکه تبعید و در تاریخ 950 هَ. ق. در همانجا گذشته شد او به ادبیات عرب و فقه و حدیث و دیگر علوم رسمی حتی علم طب نیز وقوف تامه داشت و کتاب بسیار به زبان عربی و ترکی به وجود آورد که مهمترین آنها: 1- تاریخ عثمانی ( تا زمان خود ). 2- آصف نامه راجع به آداب وزرا. 3-یک کتاب دائر به طب. 4- تحفةالطالبین. 5- کتاب الاسئلة و الاجوبة. 6- تنبیه الغافلین و تأکید الکاسلین. 7- کتاب الکنوز فی لطائف الرموز در حدیث. 8- زبدة المسائل فی الاعتقادات و العبادات و غیره است. روی هم رفته وزیری باتدبیر و شخصی عالم و عاقل اما مغرور و خودپسند بود و در مدت صدارت خود پاره ای از مراسم قدیمه را برانداخت و پاره ای اصول جدید احداث کرد و بعض از خیرات و مبرات نیز داشته است. ( قاموس الاعلام ترکی ).

معنی کلمه لطفی پاشا در فرهنگ فارسی

وزیر اعظم دولت عثمانی ( ف. ۹۵٠ه. ) . وی در زمان سلطان سلیمان قانونی بسال ۹۴۴ ه. بمقام صدراعظمی رسید و سه سال زمام امور کشور را در دست داشت . لطفی پاشا کتابهایی بترکی و عربی نگاشته که از آن جمله اند : [ تاریخ عثمانی ] [ آصف نامه ] و [ تحفه الطالبین ] .
وزیر اعظم عثمانی

جملاتی از کاربرد کلمه لطفی پاشا

در نهایت مشخص شد که خدیجه سلطان در ربوده شدن خرم دست داشته است و وقتی سلیمان می فهد خدیجه خودکشی میکند و درآغوش سلیمان جان می دهد. لطفی پاشا بر سر جمع آوری زن های خراب دعوا می کند و او را کتک میزند که سلیمان از راه میرسید و دستور قتل لطفی پاشا که وزیر اعظمش بود را می دهد که با پادرمیانی دخترش تبعید را جایگزین قتل میکنند.
مالکوچ‌اوغلو (بالی خان) به قصر می‌آید و همراه لطفی پاشا از رستم پاشا متنفر هستند و قصد نابودی او را دارند و مهرماه سلطان عاشق بالی خان می‌شود. بعدِ مدتی، مهرماه سلطان خبردار می‌شود که بالی خان با زن دیگری در رابطه است؛ در همین حین سکه های ابراهیم پاشا که تماماً باید تحویل خزانه میشدند توسط خدیجه سلطان در زیرزمین قصر پنهان شده بودند و شاه سلطان و لطفی پاشا هم در جریان بودند که رستم پاشا به سلیمان خبر داد و سلیمان بسیار عصبانی شد و اعتمادش به شاه سلطان هم کمتر شد. به‌همین‌دلیل خرم سلطان که می‌خواست وی را به رستم پاشا شوهر دهد اما مهرماه سلطان مخالفت می‌کرد، حالا جواب بله داد.