لسان المیزان

معنی کلمه لسان المیزان در لغت نامه دهخدا

لسان المیزان. [ ل ِ نُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) زبانه ترازو. زبان ترازو. ( مهذب الاسماء ). رجوع به لسان شود.

معنی کلمه لسان المیزان در فرهنگ فارسی

( اسم ) زبانه ترازو زبان ترازو .
زبانه ترازو

جملاتی از کاربرد کلمه لسان المیزان

حفصه دختر حمدون از شاعر اندلسی‌تبار است که در سدهٔ ۴ هجری قمری مصادف با ۱۰ میلادی می‌زیست. تنها اطلاعاتی که از او گزارش شده‌است، زندگی او در خانواده‌ای مرفه در روستای وادی‌الحجاره (اسپانیایی: گواذالاخارا) است و از همین روست که او را به حجاریه نیز نسبت داده‌اند. زرکلی در الاعلام، پس از گزارش نام او، با اشاره به اینکه از تاریخ ولادت و مرگ او خبری در دست نیست، به اندلسی بودن او اشاره دارد. او حفصه را زنی ادیب و عالمه معرفی می‌کند. زرکلی همچنین اینکه او به قرن چهارم می‌زیسته است را نیز مورخون مغربی نسبت می‌دهد و گزارش خود را از لسان المیزان ابن حجر می‌آورد.