لرقه

معنی کلمه لرقه در لغت نامه دهخدا

لرقه. [ ل ُ ق َ ] ( اِخ ) نام شهری به اسپانیا در هشتادهزارگزی مرسیه. رجوع به لورقه شود. حصنی به خاور اندلس در مغرب مرسیة و مشرق مریة و میان آن دو سه روز راه است. خلف بن هاشم اللرقی ابوالقاسم که از محمدبن احمد العتبی روایت کند منسوب بدانجاست. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه لرقه در فرهنگ فارسی

شهریست در اسپانیا در هشتاد کیلومتری مرسیه ۶۱٠٠ تن سکنه محصول شراب و روغن زیتون .
نام شهری باسپانیا در هشتاد هزار گزی مرسیه .

جملاتی از کاربرد کلمه لرقه

فلا یکن الاشعار من الهوی لرقه قرطاس و حرقه کاتب