لذلک

معنی کلمه لذلک در لغت نامه دهخدا

لذلک. [ ل ِ ذا ل ِ ] ( ع ق مرکب ) ( از: «ل » به معنی برای + «ذلک » به معنی این ) برای این. لهذا. از اینرو .

معنی کلمه لذلک در فرهنگ فارسی

برای این . از این رو

جملاتی از کاربرد کلمه لذلک

این که احتراز کرد از شهرگی ولی، بدان بود که اندر شهرگی وی فتنه باشد. پس بوعثمان گفت: روا بود که وی شهره بود، اما شهرگی وی بی فتنه باشد؛ از آن‌چه فتنه اندر کذب باشد. چون ولی اندر ولایت خود صادق بود و بر کاذب اسم ولایت واقع نشود و اظهار کرامت بر دست وی محال باشد، باید تا فتنه از روزگار وی ساقط بود و این دو قول بدان اختلاف بازگردد تا ولی خود را نشناسد که ولی است که اگر بشناسد مشهور بود و اگر نشناسد مفتون بود. و الشرح لذلک طویل.
قال: السدی الخطاب للنبیّ و المراد به امّته و قال ابن عبّاس: ما نزلت علی رسول اللَّه (ص) فی جمیع القرآن آیة کانت اشد و لا اشقّ علیه من هذه الایة، و لذلک قال لاصحابه، حین قالوا لقد اسرع الیک الشیب، فقال: شیّبتنی سورة هود وَ مَنْ تابَ مَعَکَ یعنی من اسلم و آمن بک فلیستقیموا وَ لا تَطْغَوْا ای لا تجاوزوا امر اللَّه إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ یعلم اعمالکم فیجازیکم علیه.
وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ و از ابواب برّ است ایمان دادن و پذیرفتن همه کتابهای خدای عز و جل که به پیغامبران فرو فرستاد، آنچه خلق دانند و آنچه ندانند، و پیغامبران ایشان را که دانند و شناسند، و آن را که نشناسند، که نه همه را شناسند و لذلک قال تعالی وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ.
ای لذلک لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ شَیْئاً باقی بکسر الف خوانند لانّه مبتدأ به منقطع مما قبله.