معنی کلمه قلابه در لغت نامه دهخدا
قلابه. [ ق َل ْ لا ب َ / ب ِ ] ( اِ ) خار آهنی خمدار که بدان شکار ماهی کنند. مأخوذ از قلب به معنی برگردانیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قلاب شود. || زنجیر. || حلقه زنجیر. ( ناظم الاطباء ). || گلی از زر یا سیم یا فلزی دیگر مرصع به جواهر یا ساده که دو سوی روبند زنان را از پشت به هم می پیوست. ( یادداشت مؤلف ). || قبضه و دسته. || قلاب نر و ماده ( ناظم الاطباء )، و آن نوعی است از تکمه. || سرخواره. ( ناظم الاطباء ).